محسن برهانی در صفحه اینستاگرام خود نوشت:
در آذرماه ۱۴۰۱ و در بحبوحه اعتراضات، دو خبرگزاری معلومالحال نامه عدم صلاحیت عمومی من را با آب و تاب منتشر کردند.
صلاحیت عمومی تنها در دو موقعیت بررسی میشود: جذب اولیه یا تبدیل وضعیت.
همچنین با اساتید رسمی-آزمایشی به دو صورت قطع همکاری میشود؛ ۱. صدور حکم از هیأت رسیدگی به تخلفات اعضای هیأت علمی ۲. بعد از تقاضای هیات علمی جهت تبدیل وضعیت.
درخصوص اینجانب هیچکدام از موارد فوق تحقق پیدا نکرده بود و انتشار یک نامه اداری درونسازمانی (پاسخ به استعلامی عجیب) در رسانهها، نشان از یک طراحی نخنما برای تخریب و ترور شخصیت داشت تا ادعا شود برهانی در ابتدای مهرماه اخراج شده است و او در حقیقت روغن ریخته را نذر امامزاده کرده است! طرح زشتی که کارگر نیفتاد و نتوانست افکار عمومی و دانشگاهیان را فریب دهد بلکه برعکس توطئهای را افشا کرد. بعد از حساسیت افکار عمومی و حمایتهای رسانهای حقطلبان بخش معقولی در حاکمیت، وزارت علوم و دانشگاه تهران نسبت به موضوع حساس شدند و به نظر میرسد نظرات این بخش عاقل بر طیف مقابل (سوپرانقلابیهای رادیکال) غلبه کرده و پروسه غیرقانونی اخراج فعلاً متوقف شده است. چگونه و چرا؟ واقعاً اطلاعی ندارم فقط میدانم هنوز در عضو هیأت علمی دانشگاه تهران هستم و تدریس میکنم هرچند آن گروهک تندرو روز و شب ندارند!
اگر اساتید حقوق کیفری رویههای خلاف قانون برخی ضابطان و برخی محاکم را نقد نکنند، چه کسی باید نقد کند؟ نقد برخی رویهها براساس قانون و شرع چرا نباید تحمل شود؟ وقتی منکَر علنی است و افراد با گوشت و پوست خود آن را درک میکنند، نقد هم باید علنی باشد. اتفاقاً مصداق اصلی نهی از منکر، همین تذکرات است نه اقدامات مبتذل رایج در خصوص حجاب و پوشش. بالاتر از همه، این تخلفات و مظالم به اسم دین انجام میشود، براستی هیچ وظیفهای نداریم که به جامعه بگوییم اینها نسبتی با شریعت ندارد و خلاف ما انزل الله است؟ حضرات آنقدری که نگران زید و عمرو هستند، نگران خدا و پیغمبر هستند؟ هم اخلاقاً، هم شرعاً و هم عرفاً وظیفه بر تبیین و نقد داریم و سکوت جائز نیست.
الغرض
نه در شروع بلوای اخراج و هزینهتراشی برای دانشگاه تهران و نه در پایین آمدن فتیله آن، بنده نقشی نداشتم حال جماعتی راه افتادهاند و از من پاسخگویی میطلبند که چرا اخراج نشدهام؟ عجبا! از سایرین باید پرسید و نه از من. کار من معلمی است و این نوشتنها را مصداق معلمی میدانم و خدا کند بر این عهد بمانم.
در خدمت دانشجویان هستم و آن گروهک منتظر تابستانند برای فتنه انگیزی.
العبدُ یدبّر و اللهُ یقدّر
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟